...

...

.:: will return ::.

...

...

...

 

 

 

 

 

 

 

نظرات 31 + ارسال نظر
ونوس شنبه 25 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:46 ق.ظ http://venusetanha.blogsky.com

آهنگ به این قشنگی پس چرا اجازهء حرف زدن به ملت بیچاره ندادی؟راستی شما همون ققنوس قدیمی نیستی؟نگارو میشناختی؟

ونوس دوشنبه 27 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:15 ق.ظ http://venusetanha.blogsky.com

من خواهر نگارم.نفیسه.نخواستم کسی بشناسدم.به شما میگم چون برام جالب بود به طور اتفاقی به بلاگ من رسیدید.در ضمن منقرض نمیشیم.ما جاودانه ایم.؛) در ضمن من بلاگ شمارو خیلی دوست داشتم.خوشحالم که پیداتون کردم.

مینا آلبالو چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:07 ق.ظ

سلاااااااااااااااااااااااام

چطوری ؟!!!

عجب حالی کردم کامنتت رو خوندم . نه من دلایل محکمی برای ننوشتن دارم .

البته شاید هم طولانی مدت نباشه
ولی فعلا که خوش حالم .


راستی خوبه که تم خیلی غم انگیز متنت رو برداشتی قلبم می گرفت هر وقت که می اومدم اینجا کلی دلم برات می سوخت.


میس یو

خدا حافظ

خانوم گل چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:16 ق.ظ http://khaomgol.blogsky.com

سلام.شما همون ققنوسی هستین که واسه من نظر میداد؟خیلی وقته ازش خبری نیست.

ققنوس آبی شنبه 9 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:53 ب.ظ http://BluePhonix.Blogsky.com

میبینم که رفیق عزیزمان بالاخره از خفه کنی در آمد! ما که با وجود اینکه خودمان از ققنوس های قدیمی بلاگ اسکای هستیمُ هیچ وقت نگذاشتی با تو گپی ققنوسی داشته باشیم... اما خودمانیم رفیق: انسان بودن مهمتر است. قنوس فقط یک آرمان کاربردیست.
همین.

ونوس پنج‌شنبه 14 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:00 ق.ظ http://venusetanha.blogsky.com

حالا چرا عصبانی میشی؟من که زدن ندارم!

[ بدون نام ] یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:29 ب.ظ

۲۱ آذر...خیلی هم دور نیست.خب؟حالا چرا ادامه نمیدی؟چرا نمیای بگی که می نویسی!!!

::::cursed ghost :::: یکشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 12:01 ق.ظ

تو خدای من بود یه روزی..توتاریک ترین روزای من..حالا من خدای خیلی هام..از اون بلاگ تاریک های بلاگ فا..تو توضیح بلاگم جمله ایی از بلاگ قبلیت نوشته شده..اینا رو یادت میاد قتننوس؟؟؟ ؛؛؛راه میرم..نفس میکشم..امتا خیلی وقته که مردم..خیلی وقته؛؛؛؛
تو هنوزم خدای بلاگ نویسی منی..زود برگرد... من بعضی نوشته هاتو حفظم..بازی مرگ یادته..تا شیش بشمار...یک...دو ...سه...چهار...پنج..خلاص...
یا اون شبی که زی میز کنر شوفاژ خوابت برد..اسم من روح نفرین شدس..بازم میام لرد بزرگ من..بازم میام...

چه خدایی؟!... the god that failed...هان؟...
آرش تو داری منو با چیزی که همیشه می خواستم پشت سر بذارم چشم تو چشم میکنی... تو که خوب می فهمی... شکنندگی رو... نه... نقابی در کار نیست... بلاییه که زمان سر چهرم آورده...

مریم دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 01:27 ب.ظ http://lahzeh.blogsky.com

راستی..اون بالا بایدم معذرت خواهی کنی!
تو که نمی نویسی چرا وبلاگ داری؟!!

Lost control چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:59 ب.ظ

How do u do ? Long time ,No see

Im sure you dont know(or better say remember) me

Please answer me right here...I'll come again and check

ong time, no see? r u sure?... u saw me... i revealed to u my singular purpose... i said :You are the Chosen One!... u pissed your fuckin pants... E-motherfuckin-T... still your sure?... what did u expect as an answer?!

Lost control چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 08:36 ب.ظ

nuttin...Just wanted to greet ya !...nuttin else! There mustn't be sth more !

ونوس دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:08 ق.ظ http://venusetanha.blogsky.com

شایدم ونوس و خورشید.

مریم شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 07:25 ب.ظ http://lahzeh.blogsky.com

دلم تنگ شده ققنوس.قبول نیست.قالبم که عوض می کنی نمی نویسی.تو که کامنت های به این قشنگی می گذاری.چرا اینجا دیگه نمی نویسی؟

فیروزه شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 07:29 ب.ظ

تو ووروجک چرا آپدیت نمی کنی؟

Lost control سه‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 03:13 ب.ظ

چرا اینجا دیگه چیزی نمی نویسی؟؟؟؟؟؟ آدرست عوض شده؟؟؟؟

علی مقیمی چهارشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 08:15 ب.ظ http://young.blogsky.com

یاد همه چیز بخیر ققنوس عزیز
علی - تنها ترین ساکن جزیره عشق...

::::cursed ghost :::: دوشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 12:44 ب.ظ

تیغ...آره تیغ...دلم میخواد بشینم تو وان...ژرش کنم...بیرونم بارون بیاد..همه واسه یه مهمونی رفته باشن بیرون.. و من ببینم که چه جوری کل وانت و تاریکی قرمز میشه..میخوام از دور یه آهنگ منوار یا مارگول یا شایدم گیتار کمل بیاد..میخوام تهش درد نداشته باشه..هوای حوم دم کرده باشه..من دیگه به زور نفس میکشم...

راهمیرم...
نفس میکشم...
امات خیلی وقته مردم..خیلی وقته لرد...خیلی وقته...

اینجا مردم خوشحالن...حالم از خوشحالیشون به هم میخوره...انتقام..از کی؟ از هر کسی که زیر دستت باشه..دارم پست میشم...

cursed ghost پنج‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:42 ب.ظ http://last-knight.blogfa.com

دلم برات تنگ شده لرد.چرا نمیایا.من چی کار کنم با این جماعت بلاگ نویس نفهم.تناقضامو کجا خالی کنم.دارم بالا میارم هر چی بخهه خوردم دادن.زوال ایمان.ققنوس من اینجا هنوزم همون قدر تاریکه و تو همون قدر نزدیک.هنوزم صدای آهنگ hello میاد اینجا.برگرد.من خسته شدم.تو باید بنویسی.

حتی دیگه grave worm هم اروم نمیکنه چیزی رو؟ این اسمش سقوطه؟ این قدر فکرکردم که مغزم آب رفته تو جمجمم لق میخوره.

خانوم گل شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:09 ب.ظ http://khanomgol.blogsky.com

سلام ققنوس عزیز.خوبی؟جواب کامنتتو دادم.زودی بیا بخون.

فروغ سه‌شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:12 ب.ظ

چرا نمی نویسی؟ :(

مینا آلبالو دوشنبه 10 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:57 ق.ظ

ققنوس من با اسم دیگه و وبلاگ دیگه دوباره شروع کردم

راستی تو چی ؟ کجایی ازت خبر ندارم؟

کجا؟

فیروزه پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:41 ق.ظ

چیز خوشگلی کشیدی!حالا دارم می بینمش.

ye dooste ghadimi شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:13 ق.ظ http://360.yahoo.com/mrv113

mano bayad yadet biad, man avalin dooste weblogit boodam, mard.
ghoghnoose man bayad az khakestaresh pashe, dobare joon begire.
age ino khoondy, hatman javabamo bede, roo weblogam bia.
kheili delam mikhad bahat dobare dar ertebat basham.
ta alan nadidamet roo dar roo, amma to tanha kasi hasti ke mifahmi mano!
contact me bro ... for old days' sake

[ بدون نام ] یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:35 ب.ظ

در این سرای بی کسی... کسی به در نمیزند؟

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:30 ق.ظ http://lahzeh

همین جوری اومدم اینجا.نمی دونم چرا،آرشیوتم برداشته بودی...نمی دونم هنوز کامنتای اینجا رو می خونی یا نه...

فیروزه یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:21 ب.ظ

تغییراتی می بینم!!!من که حال ندارم برم لینک بلاگ علی رو درستش کنم!کلا....(بی خیال وقتی دیدمت،می گم.این همه حرف رو که الان نمی تونم بنویسم که!)

فیروزه پنج‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:36 ق.ظ

همین جوری!

فیروزه سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:27 ق.ظ

خب من دلم تنگ شده واسه نوشتن هات!چرا نمی خوای اینو بفهمی؟!!!!

فهمیدم!

ساده پنج‌شنبه 14 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 08:19 ق.ظ http://saadeh.blogsky.com

همیشه خوبه که بگی متاسفم برای همه چیز
این کامنت مربوط به بالایی بود
انقدر اینجا تاریک و عجیبه که جای کامنت ها رو پیدا نکردم.

Cursed Ghost سه‌شنبه 3 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:28 ق.ظ http://last-knight.blogfa.com

من از رگبار هذیان در تب پاییز میترسم ...
وزین اسطوره های از تهی لبریز میترسم...

کجایی لعنتی؟ نمیای؟
من هنوزم منتظرم...

فروغ سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:39 ق.ظ

چرا نیستی ؟ :(
هنوزم میام اینجا و نوشته های قدیمیتو می خونم...
کاش بودی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد